چگونه کارفرماها از توافق منع افشای اطلاعات بهره میبرند؟
توافق منع افشای اطلاعات محرمانه باعث حفظ منافع شما و سازمانتان میشود.
توافق منع افشای اطلاعات محرمانه، قراردادی قانونی و مکتوب است که اغلب بین کارفرما و کارکنان بسته میشود و یکی از بندهای کتابچه راهنمای کارکنان نیز هست. در این قرارداد شرایط و موارد قانونی ذکر شده است که براساس آنها کارکنان نمیتوانند اطلاعات محرمانه و خصوصی سازمان را افشاء کنند. برای اینکه این قرارداد جنبه قانونی پیدا کند، لازم است که کارکنان در قبال پذیرفتن این شرایط چیزی دریافت کنند.
نمونههایی از تضاد احتمالی منافع کارکنان در محیط کار
هنگامی در یک محیط کاری تضاد منافع پیش میآید که مصالح یا وظایف سابق یا فعلی برخی از کارکنان رقیب در تضاد با یکدیگر قرار بگیرند.
برای مثال مدیری را تصور کنید که بهتازگی به این سمت ترفیع یافته و در پست قبلی خود با همسرش همکار بوده است. ترفیع وی باعث شده است که به مدیر همسرش تبدیل شود و در نتیجه سازمان، بعد از مشورت با بخش منابع انسانی و صحبت با این زن و شوهر، تصمیم میگیرد زن را به واحد دیگری منتقل کند.
چرا باید هنگام استخدام نیرو قرارداد منع رقابت امضاء شود؟
توافق منع رقابت قراردادی قانونی و مکتوب بین کارفرما و کارکنان است.
توافق منع رقابت نشاندهنده شرایط و موارد قانونی الزامآوری است که کار کردن کارکنان را در همان صنعتی که کارفرما در آن فعال است و همچنین همکاری وی را با شرکتهای رقیب بعد از اتمام دوران کاریاش، محدود میکند.
این توافق اغلب یکی از بندهای کتابچه راهنمای کارکنان هر سازمان است.
کتابچه راهنمای کارکنان، مسیر آنها را در سازمان شما مشخص میکند
در این مقاله نمونهای از مقدمه کتابچه راهنمای کارکنان را میآوریم. میتوانید از ساختار و محتوای جملات این مقاله الگو بگیرید و کتابچه راهنما را اینگونه آغاز کنید. هر جا که در این متن عبارت «شرکت یا سازمان یا مؤسسه شما» آمده است، هنگام نوشتن مقدمه کتابچه راهنما، آن را با نام شرکت خود جایگزین کنید.
چرا باید هنگام استخدام نیرو قرارداد منع رقابت امضاء شود؟
توافق منع رقابت قراردادی قانونی و مکتوب بین کارفرما و کارکنان است.
توافق منع رقابت نشاندهنده شرایط و موارد قانونی الزامآوری است که کار کردن کارکنان را در همان صنعتی که کارفرما در آن فعال است و همچنین همکاری وی را با شرکتهای رقیب بعد از اتمام دوران کاریاش، محدود میکند.
این توافق اغلب یکی از بندهای کتابچه راهنمای کارکنان هر سازمان است.
در حالت کلی توافق منع رقابت، کارکنان را ملزم میکند که شش ماه تا دو سال پس از اتمام همکاری، برای سازمانهای رقیب کار نکنند.
در برخی موارد نادر، کارفرما ممکن است از کارکنان جدید بخواهد قرارداد منع رقابتی امضاء کنند که براساس آن فرزندان، نوهها، همسر یا سایر بستگان وی نمیتوانند هرگز در همان صنعت فعالیت کنند.
بهتر است کارکنان پیش از امضای چنین قراردادی و محدود کردن قانونی کار فرزندان و نوادگان خود در صنعتی مشابه، مشاوره قانونی انجام دهند. البته در چنین موارد خاصی بعید است این قرارداد در دادگاه قابل استناد باشند زیرا عواقب چنین تعهدی دور از دسترس است. این تنها مثالی است برای اینکه ببینید توافق منع رقابت میتواند چه ابعاد گستردهای داشته باشد.
فایده توافق منع رقابت برای کارفرما
این توافق برای کارفرما به این علت سودمند است که باعث میشود کارکنان سابق وی نتوانند تجربیات کاری، دانش، اسرار تجاری، لیست مشتریان، مشتریان احتمالی، نقشههای استراتژیک و دیگر اطلاعات محرمانه و خصوصی سازمان را به رقبا بدهند. این کار به کارفرما کمک میکند اعتبار کسبوکار خود و محصولات و فرایند حرفهای خود را حفظ کند.
فایده توافق منع رقابت برای کارکنان
کارکنان نیز از این توافق سود میبرند زیرا در قبال امضای این قرارداد چیزی دریافت میکنند. در اغلب موارد چیزی که دریافت میکنند در واقع همان جایگاه شغلی مورد نظرشان است. گاه نیز ترفیع یا افزایش حقوق به عنوان پاداشی در نظر گرفته میشود که در ازای امضای این توافق به کارکنان داده میشود.
ممکن است در سازمانی از کارکنان فعلی نیز بخواهند که توافق منع رقابت را امضاء کنند. این مورد پیچیدهتر است زیرا کارکنان پیشاپیش پاداش امضای قرارداد را که همان جایگاه شغلی باشد دریافت کردهاند. در این موارد کارفرما چه چیز دیگری میتواند به عنوان مشوق به آنها بدهد؟ همانطور که در مثال زیر میبینید، به نظر میرسد گاهی اوقات کارفرما چیزی برای عرضه کردن ندارد.
در یک شرکت تولیدی کوچک، چند تن از کارکنان محصولات شرکت را در پارکینگ منزل خود میفروختند. آنها محصولات شرکت را به طور قانونی میخریدند و این کار برای آنها به کسبوکاری پر سود بدل شده بود. وقتی صاحب شرکت پس از مدتی از آنها خواست که قرارداد منع رقابت را امضاء کنند آنها ترجیح دادند که استعفاء بدهند و قرارداد را امضاء نکنند. زیرا براساس این قرارداد دیگر نمیتوانستند بدون هیچ عواقبی محصولات شرکت را به شیوه سابق بفروشند.
قرارداد منع رقابت شامل چه موارد دیگری میشود؟
قرارداد منع رقابت ممکن است موارد دیگری را نیز در بر بگیرد، مانند اینکه کارکنان سابق برای استخدام نیروهای فعلی شرکت برای سازمانی رقیب محدودیتهایی دارند. این قرارداد در بسیاری موارد تماس کارکنان با مشتریان کارفرما را ممنوع میکند. همچنین ممنوع میکند که کارکنان سابق از ارتباطهای فروش خود که در زمان همکاری به دست آوردهاند استفاده کنند.
همچنین این قرارداد ممکن است استخدام کارکنان سابق را در مناطق یا شهرهای خاصی قدغن کند. قرارداد منع رقابت تقریبا در همه موارد کارکنان سابق را از همکاری با شرکتهای رقیب یا تأسیس کسبوکاری رقیب یا تولید محصولی مشابه منع میکند.
آیا قرارداد منع رقابت از نظر قانونی قابل استناد است؟
دستگاه قانونی در دعاوی حقوقی مربوط به منع رقابت، طرف کارکنان است. دادگاهها حق کارکنان برای تأمین زندگی خود را مهمتر از الزامی میدانند که توافق منع رقابت با کارفرما برای آنها به وجود میآورد. در برخی کشورها دادگاهها اصلا چنین قراردادی را معتبر نمیدانند. در برخی جاها نیز استفاده از آن را محدود میکنند. پس پیش از امضای چنین قراردادی قوانین محل زندگی خود را در این مورد مطالعه کنید تا بعدا مشکلی پیش نیاید.
به بیان کلی توافق منع رقابت از نظر قانونی در مورد زمان مشخصشده در قرارداد چندان سفتوسخت اجرا نمیشود ولی محدوده جغرافیایی که در آن آمده باشد بیشتر قابل استناد است. به عنوان مثال شش ماه تا دو سالی که پیشتر به آن اشاره کردیم بهندرت اجرا میشود.
توافق منع رقابتی که در آن عناصر اصلی مربوط به شرح وظایف و مسئولیتهای کارکنان قید شده باشد بیشتر قابلیت اجرایی شدن دارد.
همچنین قراردادی که در آن به مالکیت کارفرما بر اطلاعات محرمانه و خصوصی وی مستقیما اشاره شده است که در صورت فاش شدن آنها کارفرما از نظر تجاری ضرر خواهد کرد، قابلیت بیشتری برای اجرایی شدن دارد.
در نهایت، اگر کارفرما برای کارکنان در ازای امضای این قرارداد پاداشی در نظر گرفته باشد، مانند پیشنهاد یک جایگاه شغلی، آنگاه باز هم قابلیت اجرایی شدن این قرارداد بیشتر میشود.
در توافق منع رقابت باید بندی آمده باشد که به کارفرما اجازه بدهد الزام این قرارداد را بردارد یا به کارکنان سابق خود اجازه بدهد در مکانی خاص و در شاخهای خاص از صنعت خود یک کسبوکار رقیب راه بیندازد یا در راهاندازی آن همکاری کند یا مواردی از این دست.
این قرارداد وقتی که کارمندی شرکتی را ترک میکند تا به رقیب تبدیل شود مفید خواهد بود، اما وقتی وی در آن سوی کشور کسبوکاری مشابه راه بیندازد که هیچ مشکلی برای کارفرمای سابق خود به وجود نمیآورد، چندان رقیبی جدی محسوب نمیشود.
برگرفته از The Balance
نمونههایی از تضاد احتمالی منافع کارکنان در محیط کار
هنگامی در یک محیط کاری تضاد منافع پیش میآید که مصالح یا وظایف سابق یا فعلی برخی از کارکنان رقیب در تضاد با یکدیگر قرار بگیرند.
برای مثال مدیری را تصور کنید که بهتازگی به این سمت ترفیع یافته و در پست قبلی خود با همسرش همکار بوده است. ترفیع وی باعث شده است که به مدیر همسرش تبدیل شود و در نتیجه سازمان، بعد از مشورت با بخش منابع انسانی و صحبت با این زن و شوهر، تصمیم میگیرد زن را به واحد دیگری منتقل کند.
تضاد منافع باعث میشود که کارکنان به دلیل سلایق، دیدگاهها یا تعهدات متضاد با یکدیگر دچار چالش شوند. تضاد منافع به طور کلی امری است که در مرامنامه یا کتابچه راهنمای کارکنان ممنوع دانسته میشود.
تضاد منافع میتواند موجب شود که کارمندی براساس مصالحی متضاد با مصالح همکاران یا کارفرمای خود دست به عمل بزند. در هر محیط کاری، کارکنان سعی میکنند از هر رفتار یا تصمیمی که احتمالا نشانهای از تضاد منافع محسوب میشود، پرهیز کنند. این تضاد برای اعتبار، صلاحیت و قابل اعتماد بودن کارکنان ضربه میزند.
تعریف کردن تضاد منافع دشوار است، به همین دلیل تلاش میکنیم با استفاده از مثالهای زیر نشان دهیم که چه فعالیتها و رفتارهایی میتوانند در حوزه این مفهوم قرار بگیرند.
این رفتارها در فضاهای کاری چنان واگرا هستند که در اثر آنها تعاملات بینفردی، اقدامات کارکنان و سود شخصی افراد از مصالح کارفرما پیشی میگیرد و اولویت بیشتری پیدا میکند.
این مثالها راهنمایی هستند تا بدانید به عنوان یک فرد دارای صلاحیت، باید از چه رفتارهایی در محیط کار پرهیز کنید.
مثالهای تضاد منافع احتمالی کارکنان در محیط کار
این مثالها بیانگر موقعیتهایی هستند که در آنها ممکن است کارمندی با کارکنان دیگر یا با کارفرمای خود دچار تضاد منافع شود. با استفاده از این مثالها میتوانید دریابید که تضاد منافع در اصل چه مفهومی دارد.
- یکی از بستگان یا دوست نزدیکی که به مسئول ناظر گزارش میدهد و آن مسئول ناظر بر وظایف شغلی، حقوق و ترفیع کارکنان اعمال نظر میکند.
- مدیر مردی که با کارمند زن خود ارتباط عاطفی دارد و مسئول اوست یا برعکس، آن زن مدیر آن کارمند مرد است.
- وکیلی که از مشتری خود در یک دعوای حقوقی دفاع میکند و همزمان از طرف دعوی پول دریافت میکند.
- مأمور خرید یک شرکت که برای انجام خریدهای شرکت با برادرزن خود به عنوان فروشنده قرارداد میبندد.
- کارمندی که خودش شرکتی تأسیس میکند که خدماتی مشابه به مشتریان شرکت اصلیای که کارمند آن است ارائه دهد. این مورد بهویژه هنگامی تضاد منافع محسوب میشود که کارکنان با شرکت متبوع خود قرارداد منع رقابت را امضا کرده باشند.
- کارمندی که عضو تیم انتخاب کارکنان جدید یک شرکت است و با یکی از کاندیداها ارتباط دارد ولی این ارتباط را مخفی نگه میدارد.
- مدیری که در زمان تعطیلی شرکت، قرار مشاورهای برای یکی از شرکاء یا مشتریان تعیین میکند و بابت آن پول دریافت میکند.
- کارمندی که بعد از ظهرها بهصورت پارهوقت برای شرکتی کار میکند که محصولاتش رقیب محصولات شرکتی است که در آنجا کار تماموقت انجام میدهد.
- یکی از مدیران شرکت در قبال دریافت پول، تجهیزاتی را برای یک شرکت دیگر فراهم کند که رقیب مستقیم شرکت اصلی اوست.
- یک مدیر منابع انسانی خانم که تصمیم میگیرد با استفاده از منابع انسانی درون سازمان که در اختیار او هستند بر علیه یک مدیر اجرایی مرد سازمان که سالهاست او را میشناسد و با وی همکاری دارد، اقامه دعوی کند و او را به آزار و اذیت جنسی متهم کند. اگر این خانم از منابع قانونی خارج از سازمان برای اقامه دعوی و تعیین مجرم بودن و مجازات آن آقا استفاده کند، اقدام وی مصداق تضاد منافع نیست.
- مأمور خریدی که از فروشندگان هدیه و رشوه دریافت میکند و سپس برای شرکت متبوع خود از آن فروشندگان خرید میکند.
- کارمندی که از فروشندگان یا شرکتهای تأمینکننده هدیه یا رشوه دریافت میکند و سپس به سازمان خود پیشنهاد میکند که از این فروشندگان خرید کند، بدون اینکه محصولات آنها را با محصولات سایر فروشندگان مقایسه کرده باشد.
- مسئول امور مالی شرکت که قراردادی مالی امضاء میکند یا برنامهای برای تعیین سهم کارکنان اجرا میکند که خود مستقیما از آن منتفع میشود.
- مسئول آموزشی که حقوق میگیرد تا کلاسهایی برگزار کند که به مشتریان نحوه استفاده از محصولات نرمافزاری شرکت را آموزش دهد. وی وبسایتی تأسیس میکند تا در ساعات فراغت خود در ازای دریافت دوباره پول همان نرمافزارها را به مشتریان آموزش دهد. اگر وی بتواند از طریقی غیر از کلاسهای آموزشی شرکت پول بیشتری در بیاورد، دیگر مشتریان را به آن کلاسها ترغیب نخواهد کرد.
- مدیر بخش بازاریابی که با یکی از خانمهای مدیر در همان بخش رابطه عاطفی دارد. آنها مدت زیادی در آن بخش کار کردهاند ولی کارشان مستقیما به هم ربطی نداشت تا اینکه آن آقا ترفیع میگیرد و اکنون که وی مدیر بخش بازاریابی است، آن خانم باید مستقیما به وی گزارش بدهد. شرکت مجبور میشود روند گزارش دادن کارکنان در آن بخش را تغییر دهد، با اینکه آن دو دیگر هیچ رابطهای با هم ندارند. وجود سابقه رابطه بین آن دو احتمال تضاد منافع را افزایش میدهد، بهویژه در نظر دیگر همکاران.
- کارمندی که وبسایتی شخصی راه میاندازد و در آن محصولات نرمافزاری شرکت متبوع خود را میفروشد.
تضاد منافع باعث کاهش اعتبار و صلاحیت شما میشود. اگر براساس آن اقدامی صورت دهید، همکاران و رئیس شما نمیدانند که در مورد شما چگونه باید فکر کنند. آنها آب را گلآلود کرده و شروع به انتقاد کردن از شما و خیالبافی میکنند و به شما مشکوک میشوند.
برای مثال تصور کنید در وبسایتی مانند وبسایت دهکده جهانی دانش و مهارت که مقالات علمی در حوزه کسبوکار و توسعه فردی منتشر میکند، مقالاتی که نویسندگان مهمان مینویسند به کرات منتشر میشوند اما سند راهنمای نویسندگان بهروشنی نشان میدهد که تضاد منافع در محتوای این مقالات پذیرفتنی نیست. نویسندگان مجاز نیستند نام محصولات خود را در مقاله ذکر کنند، محصولات خود را پیشنهاد بدهند یا از محصولات خود به عنوان مثال در مقالات استفاده کنند مگر در موارد خاص. آنها به هیچ وجه مجاز نیستند مقالهای بنویسند که هدف آن نشان دادن مزیت کالا یا خدمات آنها باشد.
مقالات آنها باید دارای محتوایی باشد که برای خواننده مفید باشد نه برای نویسندگان. سایت دهکده جهانی دانش و مهارت، این امر را ارزش خود میداند و به آن اعتقاد دارد که مهم این است که خوانندگان وقتی مقالات سایت را میخوانند احساس کنند مقالات برای استفاده آنها نگاشته شدهاند و از کیفیت مقالات راضی باشند.
در تصمیمات کوچک و بزرگی که کارکنان باید هر روز بگیرند، موارد فراوانی وجود دارد که در آنها ممکن است منافع کارکنان با منافع سازمان تضاد پیدا کند و ممکن است هیچگاه کسی از این تصمیمات باخبر نشود. اما خود آنها میدانند که چه زمانی با این موقعیتها مواجه میشوند. هر کسی در محیط کار خود با چالشهایی از این دست مواجه خواهد شد و لازم است که در هر مورد براساس تشخیص خود کاری را انجام دهد که منافع شرکت بر منافع شخصی وی مقدم باشد. این کار در نهایت به سود خود وی به عنوان بخشی از سازمان نیز خواهد بود.
برگرفته از The Balance
واژهنامه
conflict of interest
تضاد منافع