کار تیمی
اهداف را با مقاصد سازمانی همسو کنید
مدیریت هدف محوری ابزاری قدرتمند برای همسو کردن اقدامات کارکنان با اهداف سازمانی است.
در بسیاری از سازمانها به خاطر آوردن زمانی که کارکنان از استراتژیهای سازمان بیخبر بودند دشوار است و زمان زیادی از آن گذشته است. امروزه بیانیه مأموریت مشترک سازمان، اغلب به ما کارمندان عادی یادآوری میشود، در جلساتی برای تعیین استراتژی شرکت میکنیم که در آنها تصویر کلان (Big Picture) برای ما از نو ترسیم میشود و حتی از ما دعوت میشود که در بعضی تصمیمگیریهای تجاری شرکت کنیم.
همچنین همه کارکنان سازمان از این امر باخبر هستند که چگونه فعالیتهای روزانه آنها
مدیریت هدفمحور؛ پنجرهای به روی استراتژی سازمانی
وقتی چرخه مدیریت هدفمحور را به پایان برسانید، سیستمی قدرتمند خواهید داشت که کارکنان شما را مورد حمایت قرار میدهد، برای آنها ارزش قائل شده و موجب تشویق آنها برای دستیابی به عملکرد بهتر میشود.
امروزه همه کارکنان سازمان از این امر باخبر هستند که چگونه فعالیتهای روزانه آنها در رسیدن به اهداف مشترک نقش ایفا میکنند. اما این نوع از مدیریت همیشه وجود نداشته است. این رویکردی است که به آن مدیریت هدفمحور میگویند، یعنی سیستمی که به دنبال همسو کردن اهداف کارکنان با اهداف سازمان است.
روش مدیریت هدفمحور در سطح تیمی را میتوان در بسیاری از تکنیکهای کلیدی مورد نیاز برای مدیریت مؤثر تیم پیدا کرد، از جمله در توجیه تیم، هدفگذاری، ارزیابی عملکرد، محول کردن کارها و بازخورد دادن.
آیا تیم شما میدانند قرار است به کدام سو بروید؟
در آغاز یک پروژه، با رایزنی و مذاکره در مورد منشور تیمی، پروژه تیمی خود را در مسیر موفقیت قرار میدهید.
کار تیمی میتواند بسیار خارقالعاده و جذاب باشد، اگر اعضای تیم بتوانند بهخوبی با هم کار کنند. اما اگر افراد یک تیم در مسیرهای مختلفی حرکت کنند، تجربه کار تیمی میتواند بسیار ناخوشایند باشد.
بدترین چیز این است که بدون جهتدهی کافی و شایسته، تیمها ممکن است بر اهداف نادرست تمرکز کرده و نتوانند از منابع بهخوبی استفاده کنند. حتی ممکن است در اثر درگیریهایی که پیشتر قابل پیشگیری بودند، تیم از هم بپاشد و شکست بخورند و گاهی این شکستها عواقب وخیمی برای سازمانها خواهند داشت.
نقشهایی را بشناسید که مدیران برعهده میگیرند
هنری میتسبرگ ۱۰ رفتار اصلی مدیریتی را شناسایی کرد که میتوان از آنها برای دستهبندی عملکردهای مختلف یک مدیر استفاده کرد.
بهعنوان یک مدیر، شما احتمالاً هر روز کارهای بسیار متنوعی انجام میدهید و نقشهای گوناگونی دارید. مثلاً در کنار رهبری تیمتان، احتمالاً خودتان را در موقعیتی میبینید که باید اختلافات را حل کنید، در مورد قراردادهای جدید مذاکره کنید، نماینده بخش خود در جلسه هیئت مدیره باشید یا درخواستی برای یک سیستم یا رایانه جدید را تأیید کنید.
به بیان ساده، شما هنگام انجام وظایف گوناگون و با تغییر وظایف، موقعیتها و انتظارات، مدام باید نقش خود را عوض کنید. متخصص و استاد مدیریت، هنری میتسبرگ این نکته را شناسایی و استدلال کرد که ۱۰ رفتار اصلی مدیریتی وجود دارد که میتوان از آنها برای دستهبندی عملکردهای مختلف یک مدیر استفاده کرد.